
خداحافظ ، تمام كوچه باغ كودكی هایم
خداحافظ ، شب بی دغدغه در بچه گی هایم
خداحافظ ، گل رنگین كمان آرزوهایم
خداحافظ ، كتاب قصه ی دیو و پری هایم
خداحافظ ، شب آرام با لالایی مادر
خداحافظ ،عروسك های بی پیراهن و بی سر
خداحافظ ، تمام لحظه های شاد و بی پروا
غم نان را نخوردن بی خیال از، سختی فردا
چه بد شد، آسمان با این همه وسعت
دگر ارزانی من نیست !
زمین ،با این همه زیبایی و سبزی
دگر هم بازی من، نیست !
چه بد شد، ماه دیگر شب چراغ نقره ی من ،نیست
گل خورشید را كندن دگر هرگز میسر، نیست
چه بد شد ،عكس من در آینه
دیگر خود من ،نیست
نگاهم ،چشم هایم، دست هایم
پاك و روشن ،نیست !
نمی دانم، سخاوت را كجا گم كرده ام
در كودكی هایم...?!
نمی دانم!
نمی دانم، كجا باید بگردم تا بیابم
سادگی هایم!
اگر، دنیای بعد از كودكی بی رحمی و جنگ است
اگر ،پاداش بالغ گشتنم دنیای نیرنگ است
همان بهتر، كه در رنگین كمان كودكی
جاری بمانم، من
همان بهتر ،كه در رویای سبز سادگی
باقی بمانم، من
به دنیای قشنگ
كودكی هایم!
تو را بدرود می گویم، بزرگی
باز می گردم ...
به رویایم!
نظرات شما عزیزان:
|